کاتیــــــ ــا | ||
برای...... کسی که تعجب میکند از این همه سرمای وجودم *********** میدانم یک روح یخ زده میبینی در مرا می دانم بی هیچ شور وشوقی میبینی مرا می دانم احساسات یک دختر را نمیبینی در من ولی..... این روح یخ زده،این روز های بی احساس... بی دلیل نیست... قرار گذاشته ام روزی که سنگ شوم.... مبینی چقدر موفق بوده ام؟ احساس من داغدار است تا به ابد... بر من ایراد نگیر که دیگر طعم هیچ دوستت دارمی برایم شیرین نیست... بر من ایراد مگیر که نبودن برایم انقدر ساده شده من داغدارم... کشته اند احساسم را ادم های این زمین....... من زخم خورده ام... تمام گذشته ام درد می کند... من برای لرزش دستانم هنوز زود بودم برای مردن احساسم هنوز زود بودم برای این چیزی که از من ساخت زندگی هنوز زود بودم روح من .... زخم خورده.... روزی قسم خوردم سنگ می شوم.... میبینی ؟سنگ شده ام...
نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ. *** جنون نوشت: بوی محرم و شال عزا.... عاشوراهایم طعم جنون گرفته... مضطر نوشت: اقا جان کربلایت ارزوست...
[ شنبه 91/8/13 ] [ 4:51 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |